درگذر عشق
ما آمده ایم تاازدل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان
این بار آخرم بود.دیگر دوباره ای نیست
دنبال من مگردید.قلبم اجاره ای نیست تازه رسیدم از راه.حال سفر ندارم باید دوباره کوچید.انگار چار های نیست این جاده های خاکی.انگار قد گشیدند ای شانه های زخمی.راه کناره ای نیست خواستم همسفر قلبم باشی نه یک رهگذر بی وفا!
ادامه مطلب
پیش خود می گفتم تویی نیمه گمشده من، اما بعد فهمیدم که هم تو را گم کرده ام هم نیمه ی دیگر خودم
خواستم خزان زندگی ام را بهاری کنی ، بهار نیامد و همیشه زندگی ام رنگ پریشانی داشت
ظاهر قلبت عاشق بود و مهربان ، اما انگار درونت حال و هوای پشیمانی داشت
خواستم همیشگی باشی ، اما دل کندی از من خسته و تنها!
ادامه مطلب
Power By:
LoxBlog.Com |