" Pardon of love " درگذر عشق
آهاي زمين...


درگذر عشق

ما آمده ایم تاازدل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 بی تو میشه با نسيم بیعتی همیشه کرد
میشه با پنجره ساخت توی گلدون ریشه کرد...

بی تو از آینه ها میشه تا ستاره رفت
بی تو میشه زنده بود

زندگی نمیشه کرد...

 

" Pardon of love " درگذر عشق
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:13 توسط محمدرضوي| |

" Pardon of love " درگذر عشق

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:59 توسط محمدرضوي| |

اگر حالت خوب باشد كه موردی برای ناراحتی وجود ندارد، اما وقتی مریض هستی، باز هم با دو حالت روبرو می شوی : حالت اول وقتی است كه در حال خوب شدن هستی و حالت دوم وقتی است كه داری از دنیا میری !
اگر حالت رو به بهبودی است كه موردی برای ناراحتی وجود ندارد ، اما اگر در حال مردن هستی، باز هم با دو حالت روبرو می شوی یا به بهشت میروی یا به جهنم !
اگر به بهشت بروی كه موردی برای ناراحتی وجود ندارد اما اگر به جهنم بروی ، آنجا دوستان زیادی در انتظارت هستند كه حتی وقت نمی كنی برای آنها دست تكان بدهی !
پس همیشه شاد باش و بخند
هرگز برای غروب كردن خورشید گریه نكن زیرا آن وقت، اشك هایت به تو مجال نمیدهند تا زیبایی های ستاره را ببینی.

" Pardon of love " درگذر عشق
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:11 توسط محمدرضوي| |

روي آن شيشه تبدار تو را "ها" کردم
اسم زيباي تو را با نفسم جا کردم

حرف با برف زدم سوز زمستاني را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم

شيشه بد جور دلش ابري و باراني شد
شيشه را يک شبه تبديل به دريا کردم

عرقي سرد به پيشاني آن شيشه نشست
تا به اميد ورود تو دهان وا کردم

" Pardon of love " درگذر عشق

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:سكوت,اميد,عشق,ساعت 10:11 توسط محمدرضوي| |

 

 

در پس تنهایی من , تنهایی دورتر  و دست نیافتنی تری وجود دارد .
كسی كه ساكن آنجاست , تنهایی مرا بس پر ازدحام می پندارد ؛

 

 و سكوت مرا لبریز از فریاد و غوغا می بیند .

 

و من , كه هنوز نا آرام وسرگردانم  , چگونه به آن تنهایی مطلق توانم رسید ؟
نغمه های آن دیار , در گوشم طنین افكن است .
و سایه ی تاریك آن ,  راه را از برابر دیدگانم پنهان میكند .
پس چگونه به سوی آن تنهایی آسمانی راه برم ؟
در پس این دره ها وبلندی ها , جنگل عشق و شیدایی است....

 

" Pardon of love " درگذر عشق

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:12 توسط محمدرضوي| |


توی اتاق رختکن کلوپ گلف وقتی همه آقایان جمع بودند ، یهو یه موبایل رو یه نیمکت شروع می کنه به زنگ زدن مردی که نزدیک موبایل نشسته بود دکمه بلندگو را فشار میده و شروع میکنه به صحبت بقیه آقایون هم مشغول گوش کردن به صحبت میشن ......

مرد: الو....... صدای زن از اون طرف خط

زن: الو، سلام عزیزم تو هنوز توی کلوپ هستی؟

مرد: آره ....

" Pardon of love " درگذر عشق

ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:تلفن ,زن,ساعت 7:0 توسط محمدرضوي| |


پاهایش از استواری و دست هایش از دعا

 اما شیطان از عشق و استواری و دعا متنفر بود
پس کیسه ی شرارتش را گشود و محکم ترین ریسمانش را به در کشید .
 

 

 

" Pardon of love " درگذر عشق

ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:خدا, دختر , شيطان,ساعت 13:24 توسط محمدرضوي| |


Power By: LoxBlog.Com