درگذر عشق
ما آمده ایم تاازدل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان
چقدر برگه ی تقویم روی آن دیوار- نگاه سرد و عبوسی به این و آن دارد ؟! یکی دو روز، نه! یکماه می شود انگار سکوت کرده و با ما سری گران دارد. تمام هفته و روز و، تمام ماهش را هزار حادثه و صد خطر نشان دارد سکوت کرده، ولیکن- همیشه می گویند: بترس از آنکه خموشی بر این زبان دارد! نمی توان به دو خط، شرح این مفصل گفت؛ که دل به سینه سخن ها و داستان دارد ... میان حادثه ها می زنم قدم هر روز چقدر حوصله این دل، چقدر جان دارد!!
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |