" Pardon of love " درگذر عشق


درگذر عشق

ما آمده ایم تاازدل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان

 آسمان را شبی از پنجره دیدم

ماه هم مثل من تنها بود

سرد و خاموش

بی ستاره

ماه او گم شده بود

باز طلبکارانه

یِک پُکِ سرد و عمیق

لذت دیدن دود سیگار

ابتلال شیشه ها در باران

وای بر من

عطر شعرم خشکید

ریشه اش در ریگ است

یاوه می بافم من

قالبی یخ باید

دل پر داغم را

اجل از بیخ دلم می گذرد

و دریغ از یک نگاه

من جوان گم کردم

چه کسی می داند

در کجا مستور است

دگر از حجم حجیم چندگوش دنیا

به فغان آمده ام

آه ای مردم دنیا

با شما می گویم

من در احتجاب خویش

و در آن گوشه ای از دنیا

که صد فرسخ میان آسمانها با زمینش فاصله بود

احتجام بغض می کردم

روز میلاد شوم اخترم

باز تنها بودم

هیچکس حتی به تبریک،دل من شاد نکرد

یار او بود که هر سال زشوق

سر به پا تبریک بود

تیر به چهارده افتاد

خبر از تبریک نیست

یار من خاموش است

این چه تلخ تقدیری است

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت 23:8 توسط محمدرضوي| |


Power By: LoxBlog.Com