" Pardon of love " درگذر عشق
سلام بر عشق


درگذر عشق

ما آمده ایم تاازدل خستگی هامان بگوییم و از دل شکستگی هامان

پاهایش از استواری و دست هایش از دعا

 اما شیطان از عشق و استواری و دعا متنفر بود
پس کیسه ی شرارتش را گشود و محکم ترین ریسمانش را به در کشید .
  ریسمان نا امیدی را دور زندگی دختر پیچید، دور قلب
 و استواری و دعاهایش نا امیدی پیله ای شد و دختر ، کرم کوچک ناتوانی
 
 خدا فرشته های امید را فرستاد تا کلاف نا امیدی را باز کنند،
  اما دختر به فرشته ها کمک نمی کرد.
 دختر پیله ی گره در گره اش را چسبیده بود و می گفت:
 نه باز نمی شود، هیچ وقت باز نمی شود
 
 شیطان می خندید ودور کلاف نا امیدی می چرخید.
  شیطان بود که می گفت: نه باز نمی شود، هیچ وقت باز نمی شود
 
 خدا پروانه ای را فرستاد تا پیامی را به دختر برساند
 پروانه بر شاخه های رنجور دختر نشست و دختر به یاد آورد
 که این پروانه نیز زمانی کرم کوچکی بود گرفتار در پیله ای.
 اما اگر کرمی می تواند از پیله اش به در آید ، پس انسان نیز می تواند
 خدا گفت : نخستین گره را تو باز کن تا فرشته ها گره های دیگر را
 
 دختر نخستین گره را باز کرد .......
 و دیری نگذشت که دیگر نه گره ای بود و نه پیله ای و نه کلافی
 هنگامی که دختر از پیله ی نا امیدی به در آمد ،
 

شیطان مدت ها بود که گریخته بود


نظرات شما عزیزان:

مهدي
ساعت10:25---23 فروردين 1391
,fgh' odgd [hgf hsj

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:خدا, دختر , شيطان,ساعت 13:24 توسط محمدرضوي| |


Power By: LoxBlog.Com